آغوش باز اروپا به روی راستگرایان افراطی در سال ۱۴۰۲
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۵۶۵۳۰
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: با نگاهی به سراسر پهنه قاره اروپا از شمال تا جنوب و شرق تا غرب در سال ۱۴۰۲ در مییابیم که حزبهای راست افراطی با شعارهای گوناگون همچون ملیگرایی نوستالژیک، ملیگرایی عوامگرایانه، محافظهکاری دوآتشه با ریشههای فاشیستی و گرایشهای دیگر از بازگشت چشمگیر خود به صحنه سیاسی به وجد آمدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قدرتیابی حزبهای پوپولیست و افراطی در سپهر سیاسی کشورهای مختلف قاره اروپا، خطر تشدید بحرانها به ویژه بحرانهایی را که به مهاجران ارتباط مییابد، افزایش دادهاست. آنها با بهرهگیری از مسائل و مشکلهای معیشتی و امنیتی، نوک پیکان اتهام را به سمت مهاجران نشانه میروند تا بجای سیاستگذاریهای ناصحیح و سیاستهای اشتباه سردمداران، پناهجویان و مهاجران را ریشه تمامی مشکلهای غرب معرفی کنند.
همین شعارهای ضدمهاجرتی و پروژه مقصرنمایی مهاجران، بستر را برای قدرتیابی آنها در انتخابات سیاسی هموار کردهاست که موفقیتهای آنها در قدرتیابی و رقابتهای سیاسی از اهمیت فزاینده حزبهای مذکور پرده برمیدارد.
سایه سنگین راستافراطی بر پهنه اروپای ۱۴۰۲
طی یکسال گذشته، در برخی کشورهای اروپایی انتخابات مختلف برگزار شد که در جریان آن، حزبها یا نهادهای راستافراطی به پیروزی دست یافتند؛ پیروزیهایی که عمدتاً به عواملی مانند نگرانیهای مردم در مورد مهاجرت، اقتصاد و امنیت برمیگشت. برخی از این پیروزیها در کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، و هلند به وقوع پیوست و نشان داد که نیروهای راستافراطی در برخی از کشورهای اروپایی توانستهاند نفوذ خود را در صحنههای سیاسی افزایش دهند.
حزب راستگرای پوپولیست «برای آزادی» به رهبری «خیرت ویلدرز» در انتخابات پارلمانی هلند به یک پیروزی چشمگیر دست یافت. این حزب با کسب بیش از ۲۳ درصد آرا به ۳۷ کرسی از ۱۵۰ کرسی مجلس دست یافت که ۲ برابر کرسیهای این حزب در دوره قبلی مجلس بود.
این پیروزیها نشان میداد که جریان راستافراطی در جامعه هلند در حال گسترش است و آنها توانستهاند پایگاه خود را گسترش دهند. ویلدرز و حزب وی در هلند با شعارها و ایدههایی مانند بستن مرز به روی پناهجویان، تعطیل مساجد و ممنوعیت قرآن شناخته میشوند. خروج از اتحادیه اروپا از طریق همهپرسی نیز جزئی از برنامه این حزب است.
قدرتیابی راست افراطی در سال ۱۴۰۲ تداوم جریان محبوبیت این حزبها در سال ۱۴۰۱ بود که در ادامه به قدرتیابی پوپولیستها طی این سال اشاره خواهد شد.
سوئد در حالی طی سال ۱۴۰۲ به میزبان هتاکان به قرآن تبدیل شدهبود که سال ۱۴۰۱ شاهد پیروزی راستگراها در این کشور بودیم. در جریان آن انتخابات، ائتلاف راستگرایان متشکل از اعتدال گرایان، لیبرالها، دموکراتهای مسیحی و دموکراتهای سوئدی موفق شدند که ۱۷۶ کرسی پارلمان را به دست آورند.
اوایل مهرماه همان سال نیز در انتخابات پارلمانی ایتالیا، راستگراترین جناح این کشور به رهبری «جورجیا ملونی» به پیروزی رسید. پیروزی حزب «فراتیلی دیتالیا» (برادران ایتالیا) به رهبری ملونی، نگرانی مهاجران و اقلیتهای دینی و قومی-نژادی را برانگیخت زیرا این حزب پیروزی و رهبری آن مواضع ضد مهاجرتی اتخاذ کردند و خواستار بسته شدن کامل مرزها به روی مهاجران و پناهندگان شدند.
ایتالیا تنها کشور اروپایی برای ظهور راست افراطی در اروپا نیست و میتوان آن را امتدادی از حرکت رادیکالی دانست که قاره اروپا در طول سالهای اخیر شاهد آن بودهاست.
پیشتر حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» در انتخابات پارلمانی این کشور توانست ۱۰ درصد آرا را به دست آورد که یک پیروزی بیسابقه برای تندروها در این کشور به شمار میرفت.
در اسپانیا هم از زمان مرگ ژانرال «فرانسیسکو فرانکو» برای نخستین بار در سال ۱۳۹۷، یک حزب کوچک به نام «وُکس» از جناح راست افراطی در صحنه سیاسی و انتخابات محلی استان اندلس به پیروزی دست یافت و ۱۲ نماینده از این حزب توانستند کرسیهای مجلس را تصاحب کنند و به این ترتیب به اقتدار مطلق سوسیالیستها پایان دهند؛ حزبی که به شدت مخالف مهاجران غیرقانونی است.
در فرانسه نیز حزب «جبهه ملی» یا همان «اجتماع ملی» به ریاست «مارین لوپن» سال ۱۴۰۱ توانست در دور دوم انتخابات پارلمانی، ۸۹ کرسی را به دست آورد. این از معدود بارهایی بود که راست افراطی این درصد از کرسیها را به دست آورد. در انتخابات ریاست جمهوری این کشور هم رقابت تنگاتنگ بود و ماکرون به سختی در دور دوم توانست از سد لوپن بگذرد.
چرایی محبوبیت فزاینده راست افراطی و سازوکاهاری مقابلهای اتحادیه
از زمانی که وضعیت اقتصادی اروپا به ویژه پس از بحران اوکراین دچار چالش شده و موج مهاجرت به اروپا افزایش پیدا کرده، به همان اندازه حزبهای راست افراطی قدرت و محبوبیت یافتهاند. این حزبها بر خلاف حزبهای راست میانه رو، چپ و راست، روایت متفاوتی از چگونگی مقابله با رکود اقتصادی و مهاجران دارند و بسیاری از مشکلهای اقتصادی و اجتماعی کشورهای خود را به افزایش مهاجران نسبت میدهند.
این شعارها باعث شده که حتی احزاب راست میانه برای از دست ندادن پایگاه اجتماعی خود در صدد اتخاذ سیاستهای محدودکننده بیشتری برای ورود و جذب مهاجران برایند. از این رو، اکثر کشورهای اروپایی با یک چالش جدی در موضوع مهاجرپذیری و مواجهه با ورود مهاجران به کشورشان روبرو شدهاند.
از طرفی، این جریان است افراطی، سیاستهای ضد اتحادیه رو ترویج و با توجه به گرایشهای ملیگرایانهای که دارند، روند همگرایی در اتحادیه اروپا را تضعیف میکنند. یکی از موضوعهای بسیار مهمی که اروپاییها نتوانستهاند بر سر آن به یک سیاست مشترک دست پیدا کنند، تدوین قوانین جدیدی برای پذیرش مهاجران است. این چالش مهاجرین به حدی است که چند ماه پیش «جوزپ بورل» مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد که ناتوانی دولتهای اروپایی در اتخاذ سیاست مشترک مهاجرتی میتواند موجب تضعیف این اتحادیه و حتی خطری برای همگرایی اروپایی باشد.
افزایش قدرت راست افراطی که باعث افزایش اقدامها و تبلیغهای نژادپرستانه شدهاست، سران اتحادیه اروپا را نسبت به پیامدهای جدی امنیتی و انسانی آن نگران ساخته و آنان را به چارهجویی واداشتهاست.
از این رو سران بروکسل طی یکسال گذشته، برای مقابله با راستافراطی در اروپا اقدامهای مختلفی انجام دادهاند که برخی از این تدابیر عبارتند از افزایش آگاهیبخشی و آموزش در مدرسهها، ترویج قوانین ضد تبعیض، تشدید تدابیر امنیتی برای پیشگیری از خشونت، تشویق به مشارکت سیاسی و اجتماعی، ترویج دیالوگ بین فرهنگی و غیره.
خطر قدرتگیری و محبوبیت راست افراطی در جامعه اروپا به حدی جدی است که برخی دولتها دست به تصویب قوانین برای به انزوا کشاندن و محدودیت فعالیتهای آنها زدهاند که نمونه آن در سال ۱۴۰۲، کشور آلمان است.
خیز بلند آلمان برای تقابل با راست افراطی
وزارت کشور آلمان گزارش کرده که در حال حاضر ۲۰ هزار جرم و حمله مرتبط با راست افراطی هر سال در آلمان ثبت میشود و این آمار همچنان رو به افزایش است. نهادهای اطلاعاتی این کشور هم میگویند پلیس ۳۸ هزار نفر را تحت عنوان راست افراطی شناسایی کرده که از میان آنها ۱۴ هزار نفر با عنوان «پرخاشجو بالقوه» طبقهبندی شدهاند.
پس از آنکه طی هفتههای اخیر دهها هزار نفر از مردم آلمان در تجمع و تظاهرات متعدد مخالفت خود با اقدامهای راست افراطی در این کشور را نشان دادند، «نانسی فیزر» وزیر کشور آلمان اواخر بهمن ۱۴۰۲ از برخی پیشنهاد دولت برای مقابله با رشد افراطیگری دستراستی پرده برداشت.
هراس مردم آلمان از راست افراطی زمانی بالا گرفت و آنها را برای اعتراض به خیابانها کشاند که آنها از افشای محتوای جلسه «مخفی» سران حزب دست راستی «آافد» (حزب آلترناتیو آلمان) شوکه شدند چرا که گزارش شد در این جلسه رهبران ارشد این حزب و برخی از چهرههای تأثیرگذار دست راستی درباره ایده «اخراج وسیع مهاجران» از خاک آلمان با هم صحبت کردهاند.
فیزر وزیر کشور، طرح دولت آلمان را حاوی ۱۳ محور برای مبارزه با راست افراطی معرفی کرد که به گفته او بزرگترین تهدید فعلی جامعه آلمان است؛ طرحی که شامل قوانین جدیدی است که دست دولت را برای مسدود کردن حسابهای بانکی و مدلهای جذب منابع مالی توسط افراطگرایان باز میکند. مطابق این قوانین جدید حتی کمک کنندگان مالی به این گروهها هم هدف مجازات قانونی قرار خواهند گرفت.
همچنین قوانین جدید به دولت آلمان برای تضعیف شبکه و گروههای راست افراطی اجازه خواهد داد که با سهولت بیشتری مانع برگزاری تجمعهای آنها شود و حتی ورود و خروج فعالان راستگرای افراطی از خاک آلمان را هم در موارد مجاز متوقف کند.
ضمن اینکه در لایحه جدید قوانین ضد راست افراطی دولت آلمان بنا دارد مقررات مالکیت و خرید سلاح را هم سختتر و بستر قانونی را برای اخراج آن دسته از کارمندان دولت که در زمینه چنین فعالیتهایی مقصر شناخته شوند، تسهیل کند.
باوجود اینکه جدیترین گام در راستای جلوگیری از رشد حزبهای راست افراطی در سال ۱۴۰۲ از سوی آلمان به عنوان پرچمدار اتحادیه اروپا برداشته شد اما باوجود بحرانهای رو به تعمیق و چندوجهی اتحادیه، مهار این جریان دور از ذهن به نظر میرسد و این تدابیر تنها میتواند سرعت رشد آنها را کُند کند.
کد خبر 6038627منبع: مهر
کلیدواژه: احزاب راست افراطی اروپا اتحادیه اروپا سال 1402 فرانسه آلمان ایتالیا هلند سوئد اسپانیا مهاجران احزاب راستگرا رژیم صهیونیستی طوفان الاقصی ایالات متحده امریکا اوکراین روسیه ارتش رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین لبنان جنگ غزه حزب الله لبنان جنگ اوکراین ناتو ماه مبارك رمضان انتخابات پارلمانی راست افراطی راست افراطی راست افراطی اتحادیه اروپا حزب های راست سال ۱۴۰۲ قدرت یابی حزب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۵۶۵۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
توهمات یک ذهن افراطی
رمانتیسم روشنفکر ایرانی عارضهای است که روشنفکر فکر میکند که فهم بالاتری از جامعه دارد؛ اما در عمل جز همین آشفتگی فکری و مشتی کلیات که به درد کسی نمیخورد غیر از اداهای روشنفکری، رویکرد شاهزاده تا تاجزاده نشان میدهد که روشنفکر ایرانی بعد از حدود ۲۰۰ سال دستش خالی است، جز اینکه تلاش میکند آشی بار بگذارد که هر چیز اضافه خانه را در آن بریزد. مهدی نصیری چیز تازهای نگفته، بلکه ۲۰۰ سال آشفتگی روشنفکر ایرانی را دوباره با دو کلمه شاهزاده و تاجزاده روایت و توصیف کرده است. اتفاق خاصی، نیفتاده فقط روشنفکران ایرانی مشغول کار هستند.
به گزارش ایسنا، روزنامه صبح نو در شماره امروز خود نوشت: سخنان مهدی نصیری در مصاحبه با بیبیسی فارسی واکنش برانگیز شده است. او در این مصاحبه از ضرورت اتحاد اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفته؛ یعنی اتحاد شاهزاده با تاجزاده. جمهوریخواهان با هواداران سلطنت. این سخنان چندان قابل نقد نیست، نه از آن باب که سخن بسیار دقیق و فکر شده و ایدهای است که از عطاری هیچکس جز عطاری نصیری نمیتوانسته بیرون بیاید، نه از تاجزاده که از شاهزاده تا مسیح هم نتوانستند چند ماهی دور یک میز بنشینند و امروز به یکدیگر فحش میدهند. بنابراین امتناع این ایده از روز روشنتر است. و باز نه جای تعجب که نصیری چنین سخنانی را بر زبان رانده که جای تعجب نیست؛ چراکه مسیر هر فرد رادیکالی، افتادن در چرخه رادیکالیسم است.
بنابراین مدعای مطلب حاضر نه نقد این سخن نصیری که نقد روشنفکرانی است که در ۲۰۰ سال اخیر قدمی به جلو برنداشتند و همچنان اسیر توهماند. توهمی که باید آن را توهم انفکاک از جامعه و بیگانگی با انسان ایرانی نامید.
دوباره باید مسیر طی شده و جریان روشنفکری ایرانی نقد شود که امروز مهدی نصیری در این نحله خود را قرار داده است. نقد روشنفکران نه از باب غرض با این جماعت، بلکه از فرط بیگانگی است که با جامعه دارند و رؤیاهایی که اینها در دویست سال اخیر به جای فکر، ایده و اندیشه پیشرفت بهعنوان جنس بنجل به مردم ایران فروختهاند و به جای پیشرفت و توسعه برای مردم ایران، وضعیتی ایجاد کردند که بعد از دویست سال دوباره ایده بازگشت به وضعیت دویست سال گذشته را تئوریزه میکنند.
روشنفکر ایرانی ۲۰۰ سال است که اسیر این توهم است، از مردم سخن میگوید؛ اما فهمی از مردم ندارد. روشنفکر ایرانی که علیه سلطنت شورید و امروز دوباره به سلطنت رسیده است. زمانی مخالف شهر بود و زندگی در روستا را تئوریزه میکرد و امروز مقلد غرب و مدرنیته شده است.
این موجود ناقصالخلقه در عرصه فکری ایران باید پاسخگو باشد که چگونه با همه ادعای روشنفکری خود و تحقیر جامعه از تولید یک ایده هم عاجز مانده و امروز مهدی نصیری بعد عمری رادیکالیسم به کسانی رسیده که عمری به آنان فحش داده و نان فحش دادن به آنان را سر سفره خود برده است.
رمانتیسم روشنفکر ایرانی عارضهای است که روشنفکر فکر میکند که فهم بالاتری از جامعه دارد؛ اما در عمل جز همین آشفتگی فکری و مشتی کلیات که به درد کسی نمیخورد غیر از اداهای روشنفکری، رویکرد شاهزاده تا تاجزاده نشان میدهد که روشنفکر ایرانی بعد از حدود ۲۰۰ سال دستش خالی است، جز اینکه تلاش میکند آشی بار بگذارد که هر چیز اضافه خانه را در آن بریزد. مهدی نصیری چیز تازهای نگفته، بلکه ۲۰۰ سال آشفتگی روشنفکر ایرانی را دوباره با دو کلمه شاهزاده و تاجزاده روایت و توصیف کرده است. اتفاق خاصی، نیفتاده فقط روشنفکران ایرانی مشغول کار هستند.
انتهای پیام